م.و.ر.ی.ا.ن.ه

م.و.ر.ی.ا.ن.ه


"والعصر" بخوان که
موریانه برداشته تمام لحظه هایی را که بوی "من" می دهد...

بایگانی

وضعیت سفیدِ ِ من آلود

جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ب.ظ

به نام رب

عمه محترم

عمه محترم دقیقا از همان آدم هایی است که شکل و نمونه اش در دور و برمان به تیراژ چندصد هزارم میرسد. چرا راه دور برویم؟

  گاهی آینه «من» هفتاد و یکی ای است که در دهه شصت با فاز تقدم یافته ، تجلی کرده. همیشه خدا، با آن لبهای جمع شده‌اش، اخمی دارد که یک لنگه ابرویش را بالاانداخته تا جذبه نگاهش تیزتر از هر میخی توی جان آدم بنشیند‌.  انگشتری توی دستش دارد که نشان می دهد، هیچ وقت ویاری نگرفته که  شب گرسنه سر به بالش بگذارد و از رؤیای آن آب دهانش بالشش را خیس کند. با این وجود، غرولند پای ثابت سفره اخلاق اوست و باید سروکله عید نوروزی پیدا شود، تا او لبخند یادش نرود و بین ابروهای اخم آلودش، تار عنکبوت  نبندد.

عمه محترم از همان هایی است که بادکنک توقعات شان انقدر حجیمشان کرده که کافیست تا یک حواس پرت جواب سلامش را ندهد،  زود پنچرمی شوند و اشکشان دم مشکشان می نشیند. 

جلوه ای از مایی که توی دایره دنیای وهمی و واقعی اطرافمان، روی مرکز ایستاده ایم و همه چی باید گرد مرکزیت «من» طواف کند.

بدی اش این است که نقطه ضعف همان مرکزی است که با سوزن پرگار یک طعنه یا کنایه یا اصلا انتقادی پاره و منفجر می شود.

به همین خاطر هم عمه محترم دلش می خواهد که از باغ برود تا آدم ها دلشان برای «من»او ، غنج برود.دلش میخواهد که ببیند چطور دنبالش می افتند و از دلتنگی اش بالا و پایین می پرندو کهیر می زنند. اما انگار از طرفی هم نمی تواند که دلبستگی هایش را خط بزند. همین هم می شود که   قایم باشک بازیش می گیرد و پشت ِباغ نشین می شود.

درست مثل حکایت «با پا پس زدن و با دست پیش کشیدن ما» وقتی که بعد از یک  داد و بیداد نخراشیده، گوشه لب هایمات تا می شود و ابروهایمان را هشتی تر از همیشه می کشیم و پشت چشم نازک می کنیم که یعنی قهرم.

مثل تمام لحظه هایی که ژست عمه خانم روی میمیک من تداعی می شود و دلم می خواهد مشت بکوبم به چانه های دراز آدم هایی که یا ننگشان می آید یا حوصله شان تَرَک برداشته و نمی خواهند جواب پیام آدم بدهند. به قول عمه محترم:

"بدم میاد ازینکه کسی برام قیف بیاد." 

راستش هرچه فکر میکنم میبینم که خیلی سخت است. 

سخت که چه عرض کنم، اصلا راه ندارد که  به عمه محترم و اخلاق گندش بد و بیراه بگویی، و خودت...


  • ۹۴/۰۳/۲۲
  • نگار دال

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی